بعد از ازدواج سرنوشت ،من را به خارج از ایران(مالزی) راهی کرد ولی خوشبختانه آنجا جایی بود که کاملا با روحیات من همخوانی داشت جایی با مردمی صادق و شاد . صادقیشان به این منظور که اگر از آنها سوالی می پرسیدی که بلد نیودند ،می گفتن "I don"t know la"یعنی من نمی دونم و شاد بودن آنها هم به پوشیدن لباسهای رنگارنگ و پوشیده ای است که می پوشند البته باید بگویم که شاید در این میان بعضی ازانها باشند که از فرهنگ غرب تاثیر گرفته و لیاسهای غیر پوشیده می پوشند.نکته دیگری هم که باید بگویم : این نظر من است شاید نظر افراد دیگر متفاوت باشه.شاید این دید اجتماعی من نسبت به زندگی باعث می شود که سازش من را نسبت به هر محیطی و هر فردی بالا ببرد
هرکشوری قانونی دارد و مالزی هم مثل بقیه کشورهای جهان برای خودش قانونهایی دارد یکی از اون قانونها که شامل من شد یا به عبارتی من آن را درک کردم این بود که:"به ازای هر ورودی به این کشور ویزای توریستی میدهند که این ویزا معمولا سه ماهه است (این ویزا به گونه ای است که به هر کسی اجازه میدهد تا 90روز خوب گشت و گذار کنند ولی اگر این 90 روز بشود 91 باید جریمه بدهد ویا اینکه قیل از انکه موعد مقرر برسد باید سفری خارج از کشور داشته باشد) تا بتواند دوباره از مزایای آن کشور استفاده کند".
من مدتی از ویزای توریستی 90 روزه استفاده میکردم برای اینکه بتوانم همراه همسرم بمانم(چون همسرم دانشجو است). وقتی که این ویزا تمام می شد مجبور بودیم که سفری به خارج از کشورداشته باشیم این اتفاق برای ما 2 بار افتاد .یک بارش به سنگاپور و بار دیگرش به اندونزی رفتیم ولی سری بعد من از ویزای همراه استفاده کردم تا نیازی به خارج شدن نباشد
من بر صدد اومدم تا خاطرات و نگرش هام را بنویسم تا هیچوقت آن را فراموش نکنم
جهان گردی